هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

خورشید زندگی

نامه نی نی به مامان و بابا

  از وبلاگ بسیار زیبای  دختر اقیانوس  خاله سمانه چندی پیش نامه یه نی نی محترم به دستمون رسیده که خدمتتون میخونیم. آقاي پدر! در كمال احترام خواهشمندم اينقدر لب و لوچه ي پياز خورده ي غير پاستوريزه، و سار و سيبيل سيخ سيخي آهار نشده ات را به سر و صورت حساس من نماليد!! خانوم مادر! جيغ زدن شما هنگام شناسايي اجسام داخل خانه توسط حس چشايي من، نه تنها كمكي به رشد فكري من نمي كنه، بلكه براي شير شما هم مضر است!!! لازم به ذكر است كه سوسك هم يكي از اجسام داخل خانه محسوب مي شود! پدر محترم! هنگام دستچين كردن ميوه، از دادن من به بغل اصغر آقاي سبزي فروش خودداري نماييد. چشمهاي تلسكوپي، گوشهاي ماهواره اي و سيبيلهاي دم الاغي اش مرا به ياد...
19 ارديبهشت 1390

هلیا جونم خیلی شیطون شده

دیروز دم غروب بارون بهاری خوبی میومد منم پنجره آشپزخونه را باز گذاشته بودم تا هوای خونه بهاری بشه  رفتم تو اتاق و بیام دیدم هلیا خانم صندلی خودش را گذاشته کنار پنچره  و داره بیرون رو نگاه میکنه البته پنجره بلنده ولی از اینکارش خیلی ترسیدم یه کم عصبانی شدم ولی بعد بغلش کردم و باهم بارون رو نگاه کردیم.اینجا هم منو هلیا تو تراس بودیم بعد از اینکه بارون تموم شد که تصویر زیبای رنگین کمون را تو آسمون دیدیم و ازش عکس اخدادیم. (به قول هلیا)   هلیا جونم شبا کوسنهای مبلو اخداد میکنه رو زمین و روشون میپره و بازی میکنه و اصطلاحا میگه اینجا کوسن آباده   هلیا جونم تو پارک ساحل بعد از هوای بارانی ...
10 ارديبهشت 1390