هلیا جونم خیلی شیطون شده
دیروز دم غروب بارون بهاری خوبی میومد منم پنجره آشپزخونه را باز گذاشته بودم تا هوای خونه بهاری بشه رفتم تو اتاق و بیام دیدم هلیا خانم صندلی خودش را گذاشته کنار پنچره و داره بیرون رو نگاه میکنه البته پنجره بلنده ولی از اینکارش خیلی ترسیدم یه کم عصبانی شدم ولی بعد بغلش کردم و باهم بارون رو نگاه کردیم.اینجا هم منو هلیا تو تراس بودیم بعد از اینکه بارون تموم شد که تصویر زیبای رنگین کمون را تو آسمون دیدیم و ازش عکس اخدادیم. (به قول هلیا)
هلیا جونم شبا کوسنهای مبلو اخداد میکنه رو زمین و روشون میپره و بازی میکنه و اصطلاحا میگه اینجا کوسن آباده
هلیا جونم تو پارک ساحل بعد از هوای بارانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی