تعطیلات آخر هفته
روز چهارشنبه هلیا و پانیذ طبق معمول به پارک نزدیک خونه مامانی رفتند و کلی آتیش سوزندند و شیطونی و بازی کردند
بعد هم بنا به درخواست مامانای بیچاره یه سر به سمرقند رفتیم ولی همش بچه ها را نگاه میکردیم بجای فروشگاه ها.
روز پنجشنبه هلیا و بابایی صبح تا ظهر با هم بودن و پارک رفته بودن (مامان هم رفته بود واسه خودش بگرده و یه کم به خودش برسه) . شب پنجشنبه پارک چیتگر رفتیم و جای همه خالی یه آش داغ و خوشمزه (که روش یه وجب روغن بود) خوردیم.
جمعه صبح به قصد نمایشگاه کتاب رفتیم اتوبان حکیم ولی از قبل از تونل رسالت ترافیک بود هلیا هم وقتی فهمید که نمی ریم کلی گریه کرد که بریم نمایشگاه ماهم تصمیم گرفتیم شنبه بریم نمایشگاه (بدون هلیا) بعد تصمیممون عوض شد و رفتیم سولقان و اونجا خیلی هوا عالی و خنک بود و خستگی ترافیک و گرما اونجا از تن بدر کردیم و جای همه خالی کبابی و رودخونه ای و تقریبا" تا ساعت 4 اونجا بودیم وقتی رسیدیم خونه هلیا تا ساعت 7 خوابید.